چگونه مراقب سلامت سالمندان باشیم؟
بخش اول - بیماریهای متعد؛ داروهای مختلف
اما همه چیز فقط به شخص ِ بیمار ختم نمی شود بلکه لازم است تا اطرافیان هم مواظب رفتارهای خود باشند؛ به عنوان مثال مراقب عصبانی یا وسواسی که به شکل افراطی از بیمارش حمایت میکند و یا فردی که سالمندش را به حال خودش رها کرده، از جمله عوامل دردسرساز در این بین به شمار می روند. مراقبان باید بدانند که در این شرایط خاص هم می توانند به زندگی عادیشان ادامه دهند و فقط باید موقیعت شان را به درستی بپذیرند و برای حل مشکلات پیش آمده تلاش کنند. در این اوضاع، کمک گرفتن از متخصصان و کسب آموزشهای لازم نیز می تواند در حل مسائل بسیار مؤثر باشد؛ مثلاً هنگامی که بیمار از خوردن دارو اجتناب میکند، می توانید با استفاده از شیوههای مناسب توصیه شده، دارو را به او بخورانید.
بسیاری از سالمندانی که برای انجام امور روزمره شان به دیگران نیازمندند، نمی خواهند استقلال خود را از دست بدهند. بنابراین تا جای ممکن بگذارید که فرد بیمار یا سال خورده خودش به کارهایش رسیدگی کند و تنها در صورت تمایل، به آنان کمک کنید. به عنوان نمونه در شرایطی خاص و برای برخی از بیماران، تغییرات و اختلالاتی در روابط خانوادگی، اجتماعـی و شغلی ایجاد میشود که در طی آن، هیچ یک از ایشان دوست ندارند که با چنین طرز فکری، استقلال خود را از دست بدهند و به دیگران وابسته باشند. افراد معلول هم از این قاعده مستثنا نیستند.
در دوران سالمندی، بیماریهای مختلفی از جمله معلولیت، آسیب های روحی، نخاعی، حرکتی و غیره متوجه افراد مسن می باشد که در این میان آلزایمر از همه بدتر است و دشواریهای خاص به خودش را هم دارد .با توجه به شیوع روزافزون این بیماری، به نظر می رسد لازم باشد که افراد برای کسب اطلاعات کافی در این زمینه اقدام کنند. بر طبق مطالعات و آمار جهانی، در حال حاضر در هر چهار ثانیه یک نفر دچار آلزایمر میشود و با توجه به عوارض و مشکلاتی که برای فرد، خانواده و اجتماع به وجود می آورد، نیاز است تا به موازات آن آگاهی افراد هم افزایش یابد .در این اثنا، مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر با مشکلات متعددی روبه رو خواهند بود که می توان آن ها را به سه دسته ی اقتصادی - اجتماعی، جسمی و خلقی - عاطفی تقسیم کرد. یکی از ابتدایی ترین مسائل پیش آمده برای ایشان، منزویشدن و تنهاماندن آنان است بدین گونه که در بسیاری از شرایط، فرد نگاه دارنده برای مراقبت از بیمارش، ناچار به رها کردن کار خود می شود؛ و از طرفی هم به دلیل عدم تمایل سایرین به دعوت چنین بیمارانی به میهمانی، روابط خانوادگی آن ها هم رو به کاهش می رود. هم چنین، آلزایمر یک بیماری خاص به حساب نمی آید و تحت پوشش بیمه هم نمی باشد و این موضوع به همراه مشکلات اقتصادی ناشی از بیماری تحمیل شده بر خانواده، میتواند برای مراقبان دردسرساز شود. سوای از آن، با توجه به این که آلزایمر حافظه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، کمکم رابطه و خاطرات مشترک بین مراقب و بیمار نیز از بین میرود و فرد نگاه دارنده از دست دادن فرد عزیزی را به تدریج و از نزدیک تجربه میکند بنابراین از نظر روحی در معرض فشارهای شدیدی قرار می گیرد که تجربه ی از دست دادن یک عزیز از بارزترین آن می باشد.
ناآگاهی عموم افراد جامعه و نیز فراهم نبودن شرایط مناسب شهری، از جمله مشکلاتی می باشند که حضور مراقب به همراه بیمارش را در جامعه با دشواری رو به رو می سازد. هم چنین، گاهی مسئولیت نگاه داری از بیمار فقط برعهده ی یکی از اعضای خانواده می افتد که باعث می شود تا فرد به دلیل حجم زیاد کارها نتواند به راحتی در جامعه حضور به عمل رساند. علاوه بر آن، مراقبان با توجه به شرایط و وضعیت دشواری که در آن قرار دارند، دائم تحت استرس بوده و در نتیجه مستعد ابتلا به بیماریهای مختلفی از جمله سرماخوردگی، بیماریهای مزمن و جدی هستند. از سوی دیگر اطرافیان همیشه و با وجود مراقبتهای کامل و کافی، احساس عذاب وجدان دارند و می اندیشند که به نحو احسنت وظیفه شان را به انجام نرساندهاند که این موضوع با پیشرفت بیماری هم تشدید می یابد. علاوه بر این، قضاوتهای نادرست اطرافیان و بستگانی که از دور شاهد ماجرا هستند نیز می تواند بر مشکلات موجود بیفزاید.
کسب اطلاعات و آگاهی در زمینه ی مشکلات بیماریهای مختلف بسیار حائز اهمیت می باشد و اعضای خانواده ی بیمار هم باید هرچه سریع تر درصدد این کار بر آیند. علاوه بر آن، خانوادهها باید بکوشند تا با پیوستن به گروههای مراقب و مشورت با ایشان، آموزشهای لازم را در این مورد به دست آورند. برخی افراد تصور میکنند که پس از بروز بیماری، کاری از دست شان ساخته نیست و به همین دلیل مراجعه به متخصص و کسب اطلاعات لازم جهت نگه داری از بیمار را چندان مهم نمی شمرند در حالی که باید این گونه باورهای غلط را کنار گذاشت و برای کسب اطلاعات مناسب اقدام کرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
لبخند به لب های تو زیباست ...می گوید: دیگر پیر شدهام و بدون عصا راه رفتن سخت شده است.
می گویم: من عصای دستت می شوم.
می گوید: خرج مریضیام سنگین شده و بارم به دوش تو افتاده.
می گویم: برکت خانهام هستی، هر چه دارم از توست.
می گوید: می ترسم روزی تو را نشناسم نقل قول است که پیری، فراموشی می آورد.
می گویم: نترس چرا که جوانی من محصول پیری توست و این ثمره هیچ گاه آفت فراموشی نمی خورد.
پدرم پیر شده اما هنوز صدای الله اکبر نماز صبحش، جوان و تازه مانده و روزهای داغ تابستان بر روزه های رمضانش فائق نیامده؛ هنوز هم روز اول عید همگی منتظر اسکناس های نواش هستیم تا قبل از هر کس از او عیدی بگیریم. چین و چروک صورت مادرم هم از گذر ایام حکایت ها دارد؛ بیماری قلبی و مرض قندش، مشت مشت قرص را به او تحمیل می کند؛ اما آنها همچنان قهرمانان زندگی من هستند و هم چون کوه، توانم می بخشند. با این وجود اولین نشانه های افسردگی، پس از مرگ همسر و تنهایی به وجود می آید که یکی از بدترین اتفاقات این دوران است و بازنشستگی از کار هم، به این تنهایی دامن می زند. علاوه بر این، عواملی چون ترس از مرگ و ناتوانی برای اداره ی خویشتن، اضطراب از رویارویی با مشکلات مالی و نیز کاهش سلامتی به دنبال خود افسردگی و ناراحتی های روحی را به همراه دارد. در زمانی که در سالمندان افسردگی در سطح متوسط قرار دارد آن ها واکنش هایی نظیر گریه را از خود نشان می دهند؛ اما در موارد جدی تر ایشان دوست دارند گریه کنند اما نمی توانند؛ و حالت بدتر آن است که آن ها مدام از مرگ صحبت می کنند و هر لحظه انتظار مردن را می کشند.
١. به آن ها حس مفید بودن بدهید: ممکن است سرعت کار سالمندان زیاد نباشد، اما آن ها به سادگی می توانند کارهایی را که نیاز به دقت و حوصله بیشتری دارد، انجام دهند. بنابراین می توانید دستور یک غذای سنتی را از مادربزرگ تان بپرسید یا از پدربزرگ تان بخواهید تا هنگام برگشت از پارک می خرید کند. حتی می توانید چند دقیقه ای موهای تان را به دستشان بسپارید تا برای تان ببافند. خلاصه این که راه های مختلفی وجود دارد تا از آن ها کمک بگیرید، تا ایشان حس نکنند در این سنین سربار شما هستند.
۲. آن ها را تبدیل به نگهبان خانه نکنید: یکی از ساده ترین روش ها برای افسرده کردن سالمندان این است که در سفرها و مهمانی ها به دلیل ناتوانی یا بی حوصلگی شان، آن ها را تنها بگذارید چرا که طولی نمی کشد تا احساس کنند نگهبان خانه شما شده اند. اگر میزبان شما دارای شرایط خاصی است مثلاً به مهمانی پر سر و صدایی می روید و یا منزل او پله های زیادی دارد، این شرایط را برای مادر یا پدربزرگ توضیح دهید تا در حد امکان بتوانید کسی را در خانه برای جلوگیری از تنهایی او بگذارید.
۳. اجازه ندهید اعتماد به نفس شان ضعیف شود: پدربزرگ ها و مادربزرگ ها از یک سو به گذشته ای می اندیشند که دیگر باز نمی گردد و از سوی دیگر به آینده ای که چندان درخشان نیست بنابراین بکوشید تا ایشان را درک نمایید. آن ها از نظر جسمی روز به روز ضعیف تر می شوند و همین موضوع بر اضطراب و نگرانی آن ها می افزاید. گاهی با حرف ها یا کارهای خود تلاش می کنند تا توجه شما را به خویشتن جلب کنند، پس گمان نبرید که می خواهند شما را آزار دهند، بلکه آگاه باشید که ایشان به دنبال اندکی توجه بیش تر هستند.
۴. سعی کنید حس زیبایی و جوانی را در آن ها زنده کنید: خودتان صورت شان را اصلاح و موهای شان را رنگ کنید و اگر هنوز حنا را می پسندند مانعشان نشوید. لباس های نو برای شان بخرید و به همان اندازه که به اتوی لباس خودتان اهمیت می دهید، به آراسته بودن آنان نیز توجه نمایید؛ چرا که آن ها حق دارند که هنوز زیبا باشند و زندگی کنند.
۵. یک اتاق، اگر نمی شود یک کمد، اگر نمی شود یک کشو به آن ها اختصاص دهید: اگر مادربزرگ یا پدربزرگ تان مهمان خانه شما شده اند، برای شان فضایی شخصی فراهم کنید. شاید دیده اید که سالمندان برخی لوازم خود مانند پول و جواهرات شان را در رختخواب یا زیر بالشت می گذارند، حال اگر آن ها دارای یک فضایی شخصی باشند، خیال شان راحت می شود؛ به ویژه سالمندانی که در این سنین دارای وسایل بسیار شخصی مانند دندان مصنوعی هستند و چندان تمایل ندارند که در معرض دید دیگران قرار بگیرند. بنابراین اگر امکان اختصاص دادن یک اتاق به آن ها را دارید حتماً این کار را انجام دهید ولی در صورت کوچک بودن منزل تان کافی است که یک کمد یا کشو را برایشان خالی کنید و کلید آن را به دست خودشان بدهید.
۶. به آن ها گوش و توجه کنید: یکی از مهم ترین کارهایی که شما می توانید در برابر آن ها انجام دهید خوب گوش دادن است. امکان دارد که سخنان مادربزرگ برای چندمین بار تکراری باشد اما بکوشید مثل بار اول به آن ها توجه نمایید.
۷. برنامه خواب سالمندان با خواب جوان ترها تفاوت دارد: اگر دیدید آن ها سرشب خواب آلود هستند و صبح زود بیدار می شوند تعجب نکنید چرا که با افزایش سن ساعت خواب بدن تغییر می کند و آن ها روزانه به شش تا هشت ساعت خواب سبک هم نیاز دارند. اما در این بین بیش از ۵٠ درصد سالمندان از بی خوابی های شبانه شکایت می کنند که می تواند بر اثر عوارض داروها یا عدم فعالیت بدنی باشد. بسیاری از موی سپیدان به دلیل درد مفاصل، رغبتی به انجام حرکات بدنی ندارند، پس در طول روز آن ها را تشویق کنید تا کمی راه بروند یا برخی حرکات ورزشی سبک را انجام دهند تا هنگام خواب کمی خسته باشند. استفاده از تشک های طبی و برقی گرما زا می تواند از درد مفاصل آن ها بکاهد و خواب شبانه را برای شان آسان تر کند.
۸. مراقب باشید که او به طور منظم تحت نظر پزشک باشد: بعضی از داروهایی که سالمندان استفاده می کنند دارای عوارض افسردگی است پس بد نیست اگر درباره آن ها با پزشک مشورت کنید. هم چنین برنامه ی غذایی سالم و مقوی سرشار از میوه، سبزی، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین ها برایش فراهم نمایید. تهیه ی یک غذای جداگانه برای آن ها نه تنها سبب تأمین سلامت جسمی آن ها می شود، بلکه تداعی کننده میزان مهم بودن شان در نزد شما است. و در آخر این که افسردگی یک زنگ خطر است، زیرا سالمندانی که افسرده می شوند به احتمال بیش تری دچار آلزایمر، سکته مغزی، دیابت و دیگر بیماری های جسمی می گردند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------